اِعمال ماده 477 در امور حقوقی و کیفری از جمله طرق فوق العاده اعتراض به آراست.
منظور از ماده 477، ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری است
در شیوه جدید ارائه درخواست های موضوع ماده مذکور مقرر شده که این اعتراضات به روسای دادگستری استان ها ارائه شود.
با چند عنوان موضوع را ارائه و در پایان یک نمونه درخواست یا لایحه اِعمال ماده 477 در امور حقوقی تنظیمی توسط نگارنده ( مسعود فریدنی-وکیل پایه یک دادگستری) درج می گردد.
متن ماده ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری چیست؟
ماده 477 قانون مذکور مقرر داشته است:
در صورتیکه رییس قوه قضاییه رأی قطعی صادره از هریک از مراجع قضایی را خلاف شرع بیّن تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی، پرونده را به دیوانعالی کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رییس قوه قضاییه برای این امر تخصیص مییابد رسیدگی و رأی قطعی صادر نماید. شعب خاص مذکور مبنیّاً بر خلاف شرع بیّن اعلام شده، رأی قطعی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی بهعمل میآورند و رأی مقتضی صادر مینمایند.
تبصره ۱- آراء قطعی مراجع قضایی (اعم از حقوقی و کیفری) شامل احکام و قرارهای دیوانعالی کشور، سازمان قضایی نیروهای مسلح، دادگاههای تجدیدنظر و بدوی، دادسراها و شوراهای حل اختلاف میباشند.
تبصره ۲- آراء شعب دیوانعالی کشور در باب تجویز اعاده دادرسی و نیز دستورهای موقت دادگاهها، اگر توسط رییس قوه قضاییه خلاف شرع بیّن تشخیص داده شود، مشمول احکام این ماده خواهد بود.
تبصره ۳- درصورتی که رییس دیوانعالی کشور، دادستان کل کشور، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح و یا رییس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود، رأی قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بیّن تشخیص دهند، میتوانند با ذکر مستندات از رییس قوه قضاییه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند. مفاد این تبصره فقط برای یکبار قابل اعمال است؛ مگر اینکه خلاف شرع بیّن آن به جهت دیگری باشد.
احتمال قبولی اِعمال ماده 477 در امور حقوقی یا کیفری چقدر است؟
به طور کلی احتمال دادن و تعیین درصد موفقیت دعاوی، امر منطقی ای نیست ولی بر حسب تجربه و رویه جاری به طور کلی احتمال و درصد قبولی اِعمال ماده 477 در امور حقوقی یا کیفری، بسیار پایین است.
مدارک لازم برای ثبت درخواست ماده 477
به طور قطع، دادنامه مورد اعتراض و اگر رای بدوی نیز صادر شده، رای بدوی و طبیعتاً دیگر مستندات و ضمایمی که معمولاً طی رسیدگی به مرجع قضایی ارائه شده، مستندات درخواست را تشکیل می دهند.
بنابراین بایستی به ترتیب منظم و اصولی به این مدارک، تاکید و در لایحه بدانها استناد و ضمیمه درخواست نمود.
مهلت درخواست طرح درخواست ماده 477
طرح درخواست مذکور فاقد مهلت است و هر زمان می توان مطرح نمود منتها مساله این است که در برخی موارد اساساً حتی به فرض نقض رای مورد شکایت، در عمل آب رفته به جوی باز نمی گردد و حکم صادره، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است.
با بیان توضیحات پیش گفته، یک نمونه درخواست در زیر درج می گردد.
نمونه لایحه اِعمال ماده 477 در امور حقوقی
به نام خدا
ریاست کل محترم دادگستری استان تهران
با اهداء سلام و تحیّت
موضوع: اعلام اعتراض خلاف شرع بیّن (ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری)
احتراماً اینجانب «…» بدین وسیله نسبت به مفاد دادنامه شماره 140268390014028491 مورخ 19/9/1402 صادره از شعبه … دادگاه تجدیدنظر استان تهران(پیوست شماره یک) خلاصتاً به جهت اینکه با وجود مدارک و مستندات مسلم و رسمی و حتی شهادت پدر،خواهر و نزدیکان همسر سابقم یعنی آقای …. مبنی بر دارا بودن نامبرده و دیگر مواردی که ادعای اعسار وی از پرداخت مهریه را نفی می نماید، حکم عجیب و غیر مستند مورد شکایت را صادر نموده است ؛ اعلام اعتراض خلاف شرع بیّن موضوع ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری نموده و در توجیه و تشریح اعتراض خود پس از ذکر مقدمه و گردشکار موضوع ، به دلیل مخالفت و مغایرت آشکار رای تقدیمی با مسلّمات فقهی و اصول و قواعد مورد اجماع مشهور عظام فقهای امامیه ،بدواً صدور دستور توقف اجرای رای مورد شکایت و سپس نقض آن و تایید دادنامه موجه بدوی را تمنا دارم.
شرح ماوقع
به عر ض می رساند همسر سابقم یعنی آقای … با ایجاد تنش در زندگی و روا داشتن مظالم فراوان بر بنده موجبات آزردگی روحی وروانی طولانی مدت بنده و هسرم را فراهم آورده است و از آن جایی که هیچ حقی برای بنده قائل نمی شد و گرایش کامل به سمت همسر دوم خود یعنی خانم …. داشتند و با وجود اینکه تمام اعضای خانواده وی از رفتارشان ناخورسند و اظهار شرمندگی کرده و می نمایند ( توضیح اینکه آقای …، پسر خاله اینجانب می باشند) در نهایت برای گذران زندگی ناگزیر از مطالبه مهریه شدم منتها در همین موضوع نیز با وجود گرفتاری های مالی و ظلمی که همسرم بر من روا داشته بود، پرونده را به صورت جدّی پیگیری نمی کردم و برداشتم این بود که چون همسرم کارمند …. است و مالک سرقفلی یک سفره خانه 230 متری در …. است که درآمد کلانی دارد و نیز لااقل و تا جایی که بنده مطلع بود حداقل دارای 4 ملک دیگر اعم از باغ و آپارتمان در نقاطی مانند …. در نهایت دادگاه حکم به پرداخت یکجای مهریه به عنوان حداقل حق قانونی و شرعی ام می نماید.
با این همه بر اساس این برداشت غلط و به جهت اینکه آقای … به گواهی مفاد دادنامه شماره 1402683900114973580 مورخ 30/9/1402 ( پیوست های شماره دو و سه) با همکاری همسر دوم خود و مطمئناً اشخاص دیگر مبادرت به نقل وانتقال اموال و املاک خود قاعدتاً به نحو صوری به غیر نموده بود تا وانمود نماید فاقد مالی غیر از مستثنیات دین است نهایتاً طی احکام ضمیمه دعاوی اعسار و تقسیط وی و حتی تعدیل اقساط ایشان نیز به نتیجه می رسید و در نهایت مقرر شد که آقای …. هر ده ماه یک سکه بپردازند!!
آرای مورد نظر نیز به پیوست تقدیم می گردد.( پیوست های شماره چهار تا …)
چنین آرای شگفتی آن هم در خصوص فردی که از توان و مکنت مالی قابل توجه برخوردار است و دخل روزانه او از محل سفره خانه چندین برابر درآمد روزانه کارمندان دولت است و در عین حال خودشان نیز کارمند … می باشند و همواره وام و تسهیلات قابل توجهی با شرایط عالی از بانک دریافت می نموده و می نمایند، نه عادلانه بود و نه منطبق بر واقع.
لذا از آن جایی که تبصره یک ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مقرر می دارد:
صدور حکم تقسیط محکومٌبه یا دادن مهلت به مدیون، مانع استیفای بخش اجراء نشده آن از اموالی که از محکومٌعلیه به دست میآید یا مطالبات وی نیست.
در نهایت در مرحله اجرای احکام یکی از املاک وی یعنی پلاک ثبتی … را جهت استیفای طلب خود به واحد اجرای احکام معرفی نمودم و حتی چون این ملک دارای بدهی بود و آقای … مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان وام کارمندی روی این ملک اخذ نموده بود، علاوه بر هزینه های ارزیابی و دیگر موارد جهت اجرای مزایده، مبلغ 000/000/700/8 ریال معوقه وام بانکی را نیز پرداختم تا شاید بتوانم به حق خود برسم.
مستندات این پرداخت ها و فک رهن به پیوست تقدیم می گردد. ( پیوست های شماره )
اقدامات اجرایی به خوبی پیش می رفت و قضات اجرای احکام ضمن تحقیقاتی مفصل تشخیص دادند که ملک مورد نظر جزو مستثنیات دین نیست ولی آقای … به این ادعای که این ملک جزو مستثنیات دین است و برای محروم نمودن بنده از حداقل حقوق خود طی دادخواستی متقاضی ابطال عملیات اجرایی و رفع اثر از اموال توقیفی غیرمنقول شدند.
پرونده به شعبه …. دادگاه خانواده مجتمع قضایی خانواده یک تهران یعنی همان شعبه ای که سابقاً حکم بر اعسار مهریه و حتی متعاقباً پذیرش تعیدل اقساط و نهایتاً پرداخت هر ده ماه یک سکه صادر نموده بود، ارجاع شد.
شعبه اخیر این بار اما طی دادنامه شماره 140268390000990203 مورخ 30/10/1402 ( پیوست شماره ) چنین حکم صادر نمود:
«…دادگاه با عنایت به جمیع اوراق و محتویات پرونده نظر به اینکه حسب مفاد پرونده کلاسه 9902668 اجرای احکام خانواده که مطالبه و مورد بررسی قرار گرفته و مشتمل بر تحقیقات مفصل قضایی می باشد و قضات محترم اجرای احکام خواسته خواهان ( محکوم علیه پرونده اجرا) را رد نموده اند و همچنین با عنایت به تحقیقات پرونده جاری، دفاعیات خوانده و وکیل ایشان، عدم ارائه دلیل و مدرک کافی از ناحیه خواهان و وکیل ایشان،ملک موضوع پرونده را جزو مستثنیات دین ندانسته، فلذا با توجه به مراتب و با استناد به…. حکم به بطلان دعوی ایشان صادر می نماید…»
عنایت فرمایید که مجموعه اقدامات تحقیقاتی و بررسی های انجام شده در اجرای احکام و شعبه مذکور و به طور کلی مستندات و مدارکی که دال بر دارا بودن آقای …و مستثنیات دین نبودن ملک مذکور است عبارتند از :
1-شهادت کتبی پدر،خواهر و دیگر خویشان نزدیک نامبرده که خطاب به واحد اجرای احکم شهادت داده اند که آقای …. در آپارتمان واقع در خیابان … که نزدیک سفره خانه وی است سکونت دارد و ملک خیابان .. به آدرس …. متعلق به آقای … است که پدر و مادر همسر دوم ایشان در ان سکونت دارند.( پیوست های شماره )
2-مدارک و مستندات دال بر اینکه سرقفلی سفره خانه …. که به مساحت 230 متر مربع است از آن آقای .. است نیز به ضمیمه تقدیم می گردد ( پیوست های شماره )
بنا بر نامه شماره 23581/212/ص مورخ 19/12/1402 سازمان امور مالیاتی و جدل منضم به آن، دو کسب و کار سفره خانه سنتی و فروش لوازم خانگی به نام آقای …. فعال است و بر مبنای درآمد حاصله وی از این دو محل کسبی، مالیات قانونی بر عهده وی قرار گرفته و می گیرد.( پیوست های شماره…)
به موجب گزارش تامین دلیل مورخ 16/4/1402 به شماره 300220 نیز علی رغم اینکه آقای … خود را مدیر رستوران معرفی نموده اند، هیچ مدرکی در این باره ارائه نداده اند و سوال این است که مگر مالیات بر درآمد سفره خانه بر عهده مدیر رستوران قرار می گیرد که ایشان به دروغ صرفاً مدعی مدیر بودن خود هستند این دروغ را به کسی اظهار دارند که از زندگی وی بی خبر است نه اینجانب که بهترین سال های جوانی ام را به پای وی ریختم و دلخوش به این بودم که همسرم به زندگی متعهد است و خدا را شکر با داشتن سفره خانه و املاک دیگر و در عین حال کارمند بانک بودن، از تمول خوبی برخوردار است؟!
در جهت رد ادعای عدم مالکیت نامبرده بر رستوران یا همان سفره خانه سنتی … خاطرنشان می سازد طبق اجاره نامه ضمیمه دارای کد رهگیری 2071006609362مورخ 1/6/1392 ایشان همین ملک را به شخصی به نام … اجاره داده اند که البته بعداً فسخ شد.(پیوست های شماره )
همچنین یکی از کارگران وی به نام … از او بابت مطالبات کارگری اش شکایت نموده است که سوابق آن در اداره کار موجود است.
خلاصه که آقای …. به هر دری می زند که مالکیت خود بر سفره خانه را منکر شود.ولی با وجود این همه مدرک، نمی توان این حقیقت را انکار نمود.
3-تمنا دارم به تحقیقات مفصل و مشروحه در نامه شماره 14006899018101535 مورخ 5/4/1400 واحد مددکاری خطاب به واحد اجرای احکام و تصمیم مورخ 22/6/1400 قاضی محترم اجرای احکام یعنی آقای …. عنایت فرمایید ( پیوست های شماره ) این مدارک خلاصتاً مبنی است بر اینکه آقای … مالک هر دو ملک .. و .. است عنایت فرمایید که با وجود دارا بودن دو ملک ( که البته بیش از آن داشته و دارند) نمی توان به مقررات مستثنیات دین استناد نمود.
4-تو را به خدا به این قسمت از مدارک مسلم نیز عنایت فرمایید که خانم … یعنی همسر دوم محکوم علیه در نامه ای به وارده 17523 مورخ 5/8/1398 خطاب به اداره ثبت …. صراحتاً بر انتقال ملک …. به خود در قبال مهریه اقرار نموده است و بعد که بنده از این مدرک در دفاعیات خود استفاده نمودم علیه اینجانب شکایت جعل نمودند که در نهایت طبق رای مورخ 29/9/1402 صادره از شعبه 1086 مجتمع قضایی شهید مدرس، قرار منع تعقیب صادر شد که حسب نظریه کارشناس ادعای وی رد شد یعنی نامه ابرازی به اداره ثبت اصالت داشته و دارد سه مدرک اخیر نیز تقدیم حضور می گردد ( پیوست های شماره….)
5-با کمال تاسف آقای …. هنوز، حق و حقوق همسر اول و بی پناه اول خود را نداده در آستانه پیری دل به دریا زده و اموال خود را به نام همسر دوم خود منتقل نموده و از وی وکالت فروش می گیرد که سند وکالت فروش شماره 34961 مورخ 2/7/1397 دفترخانه …تهران موید همین مدعاست.( پیوست های شماره )
6-همسر دوم محکوم علیه که به یکباره مالک تمام اموال محکوم علیه که حاصل سال ها همکاری و قناعت بنده بوده، گردیده است طی پیام های وقیحانه ای به انتقال آپارتمان، خودرو و یک باغ به نام خود و دخترشان اقرار نموده و الفاظ بی شرمانه ای را به بنده نسبت داده اند ( پیوست شماره ) در این باره از وی شکایت نمودم و طبق دادنامه مورخ 18/3/1401 شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان تهران، ایشان یعنی خانم … به طور قطعی محکومیت کیفری یافتند ( پیوست شماره )
7-با توجه به مفاد دادنامه مورخ 23/11/1395 شعبه 80 مجتمع قضایی صدر نیز محکوم علیه دارای یک ملک دیگر تحت پلاک ثبتی …. اصلی بخش دوتهران واقع در محله سبلان بوده اند چرا که علیه بنده دعوی مطالبه اجرت المثل مطرح نموده اند ( پیوست شماره )
8-اجاره نامه مورخ 30/7/1399 که طی آن آقای …. به عنوان مستاجر معین شده اند و ملکی غیر از ملک توقیف شده توسط بنده یعنی آپارتمان واقع در افسریه به پلاک ثبتی … اصلی می باشد، نیز بیانگر آن است که پلاک اخیر محل سکنی محکوم علیه نبوده تا جزو مستثنیات دین به حساب آید اجاره نامه مذکور نیز به ضمیمه تقدیم می گردد.( پیوست های شماره )
به هر حال آقای … به دادنامه موجه و مستدل شعبه 243 خانواده یک تهران به شماره دادنامه شماره … مورخ 30/10/1402 اعتراض نمودند و در نهایت رای مورد شکایت به این استدلال صادر شد که دلیلی مبنی بر وجود ملک دیگر برای سکونت آقای …. ارائه نشده و منزل مسکونی مورد دعوی عرفاً در حد شان وی در حالت اعسار است و اجرای رای از مستثنیات دین، ممنوع است نهایتاً شعبه … دادگاه تجدیدنظر استان تهران رای موجه شعبه را نقض و حکم به ابطال عملیات اجرایی و رفع توقیف از پلاک ثبتی موضوع پرونده اجرایی یعنی پلاک ثبتی … را صادر نموده است در صورتی که:
همین شعبه طی نامه شماره 14026899002703522 مورخ 22/7/1402وضعیت مالکیت آقای … را از تاریخ 1/1/1397 به بعد و نیز انتقالات املاک وی به همسر دومشان یعنی خانم … را استعلام نموده اند ( پیوست شماره )
اداره ثبت نیز طی دو فقره جدل ضمیمه به مالکیت آقای … بر دو واحد آپارتمان و نیز انتقال باغ مورد نظر توسط ایشان به خانم … یعنی همسر دومشان تصریح نموده اند که این دو برگه مهم نیز به ضمیمه تقدیم حضور می گردد ( پیوست های شماره )
جای تاسف است که شعبه ..دادگاه تجدیدنظر استان تهران با وجود اسناد و مدارک مسلم دال بر ملائت مالی قابل توجه محکوم علیه چنین رایی صادر نموده است.
فارغ از اینکه رای مذکور خلاف صریح ماده 24 قانون نحوه اجرای محکومیت مالی ، ماده 1082 قانونی،اصول 22 و47 قانون اساسی است و اینکه حقیقتاً مدارک ابرازی موید مستثنیات نبودن ملک مورد دعوی است و اینکه اصل بر فوریت و عدم مهلت در پرداخت و حال بودن دیون است و در سند نکاحیه ضمیمه ( پیوست های شماره …) نیز مهریه عندالمطالبه نعیین شده نه عندالاستطاعه و خلاصتاً از منظر قانونی نیز به رای صادره ایرادات اساسی وارد است، با این همه چون در ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری به معیار خلاف شرع بیّن بودن به عنوان مبنای ثبت اعتراض این ماده تصریح شده است به عرض می رساند رای صادره به دلایل زیر نیز خلاف شرع بیّن و مسلّمات فقهی است:
1-نقض قاعده البَیِّنَةُ عَلی المُدَّعی و الیمینُ عَلی مَن انکَر
قاعدۀ بیّنه و یمین که شکل کامل آن البَیِّنَةُ عَلی المُدَّعی و الیمینُ عَلی مَن انکَر میباشد، از قواعد مشهور فقهی است که در مقام قضاوت به آن استناد میشود و به اجمال عبارت است از اینکه بیّنه در همۀ موارد بر عهدۀ مدّعی و قسم بر عهدۀ منکر است.
در این پرونده با وجود اسناد و مدارک محرز دال بر توانایی مالی بالای آقای ….، چرا باید حکم به رفع توقیف ملک مورد نظر صادر گردد مگر خدا را خوش می آید که بنده سال های جوانی ام را به پای آقای … فدا کنم و به یکباره همسر دوم وی با هتاکی تمام به ریش من بخندد که فلان ملک و فلان باغ را به من واگذار کرده و شما دنبال پلاک گوسفندان وی بگرد از بیان تمام گفته های وی شرم دارم ولی ناگزیر از پیوست نمون متن پیام ها و حکم محکومیت وی در این باره هستم.( پیوست های شماره…)
2- نقض اصل بی طرفی در دادرسی
اصل بیطرفی در دادرسی، یکی از اصول و مؤلفههای اساسی دادرسی عادلانه و به معنای رعایت نمودن قاضی در رفتار ظاهری خود نسبت به طرفهای دعوا در طول رسیدگی میباشد. بدین بیان که از رفتارهای شبهه انگیز و از اقداماتی که برخلاف حق بوده و موجب تقویت و ضعف یک طرف یا تضعیف موقعیت طرف دیگر شود، خودداری نماید.
در فقه امامیه به دفعات آمده است که قاضی نباید اراده و علاقه قلبی خود را متوجه یک طرف نموده و دراندیشه پیروزی یکی از متخاصمین باشد. مرحوم کلینی در کتاب خویش میفرماید: در هنگام قضاوت، اگر حق هم به جانب اقوام خاصی باشد، داور نباید از خدا بخواهد که حق در کفه او باشد و خصم او محکوم گردد و حتی تا ایناندازه هم نباید تفاوت قایل شود.( منبع: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷، ج۷، ص۴۱۰.)
با کمال تاسف در این پرونده، قضات محترم …. دادگاه تجدیدنظر استان تهران حتی به پاسخ استعلام واصله از اداره ثبت که حسب امر خودشان در پرونده ارائه شده است نیز توجهی ننموده اند در این شرایط هر شخص متعارفی به بی طرفی دادگاه مذکور شک می نماید البته ممکن است به جهت حجم کاری، متوجه چنین موضوع مسلمی یعنی دارا بودن حداقل دو منزل مسکونی و انتقال باغ به همسر دومشان نشده اند.
به هر حال رای مورد شکایت، خواسته یا ناخواسته ناقض اصل بی طرفی است.
3- مخالفت رای صادره با قاعده فقهی-قرآنی اکل مال به باطل
مستحضرید که آیه شریفه «… لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل …. ولا تقتلوا انفسکم …»؛ (نساء/ ۲۹)، اشاره اى گویا به همین واقعیت است. در منابع اسلامى، به موازات تاکید بر اصل تحقق عدالت اجتماعى و نقش آن در حیات سالم و رسیدن انسان به کمال، بر بهره گیرى صحیح از اموال، به عنوان وسیله اى براى رسیدن به هدف، تاکید شده است و حرکت هاى ناسالم اقتصادى و اجحاف ها و برخوردهاى ظالمانه و دغل کارانه، مردود شمرده شده اند.
مرحوم علامه طباطبائی در مورد آیه شریفه مذکور می فرمایند:
«الایة عامة فی الاکل بالباطل، و ذکر القمار وما اشبهه من قبیل عد المصادیق» یعنی آیه عام است و همه تصرفات ناروا را در برمی گیرد. ذکر قمار و امثال آن درپارهای از روایات، از قبیل بیان مصداق است.( منبع : طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۲۲، مؤسسه الاعلمی، بیروت)
مهریه حق قانونی و شرعی بنده است چرا باید با حیله گری های همسر سابق بنده زن دوم وی این چنین مورد بازیچه و مضحکه قرار گیرم ؟!
دادگاه محترم بدوی با انجام تحقیقات مفصل توسط خود و خصوصاً اجرای احکام مدنی به این باور قطعی و مستند به مدارک و اسناد رسید که آقای …. دارای املاک متعدد است فلذا ادعای مستثنیات دین بودن را به درستی نپذیرفت ولی دادگاه تجدیدنظر حتی به جواب استعلام خود هم توجه ننموده و بدون توجه به مدارک، حکم موجه بدوی را نقض نموده و حق بنده و پسرم را تضییع نموده است.
از همسر سابقم چنین رویه ای تجبی ندارد اما دادگاه که باید پشت و پناه دادخواهان مظلوم باشد چرا این چنین خطای فاحشی نموده است؟!
با عنایت به موارد بالا نقض رای مورد شکایت وتایید دادنامه موجه،مستدل و عادلانه بدوی را که مستند است به اسناد و مدارک مسلم و تحقیقات و زحمات دامنه دار واحد اجرای احکام، تقاضا دارم.
با تشکر و احترام
…
با امید به این که مورد استفاده همکاران گرامی و بازدید کنندگان ارجمند قرار گرفته باشد متذکر می گردد این نوشته توسط مسعود فریدنی ( وکیل پایه یک دادگستری ) با عنوان نمونه لایحه اِعمال ماده 477 در امور حقوقی در تاریخ 14 مرداد 1403 تدوین گردیده است.