چگونگی اثبات حجر متوفی و اینکه حکم حجر متوفی بر اساس کدام مدارک اعم از نظریه پزشک،استشهادیه کتبی ،شهادت شهود و… با طرح چه دادخواستی انجام می گیرد،موضوع نوشتار حاضر است. توضیح اینکه در مواردی بعد از فوت پدر یا مادر خانواده و یا هر کسی که بازماندگان به عنوان ورثه از وی ارث می برند،مشخص می گردد که شخص یا اشخاصی(متاسفانه معمولاً از بین فرزندان) در زمان حیات فرد متوفی و در حالی که شخص فوت شده ،محجور بوده است ،اموال وی را به خود منتقل نموده است. این انتقال یا با گرفتن وکالت رسمی و سپس تنظیم اسناد ناقله مانند بیع ،هبه و صلح صورت می گیرد و یا با تنظیم مستقیم سند عقود ناقله پیش گفته. بعد از فوت و گرفتن گواهی حصر وراثت، ورثه می توانند در مورد اموال متوفی تصمیم گیری نمایند و املاک ثبت شده را به طور رسمی و با انجام تشریفاتی مورد انتقال قطعی قرار دهند. سوال این است که اموال محجور پس از فوت چه وضعیتی دارند؟ فرض مساله این است که فردی فوت نموده است و در زمان حیات محجور بوده است (برای نمونه در حدی اختلال حواس و مشاعر گرفته باشد که قوه تمیز و تشخیص امور بویژه امور مالی را نداشته باشد) و در زمانی که مختل المشاعر بوده است شخص دیگری با وی قرارداد ،مبایعه نامه،وکالتنامه و یا هر سند مالی دیگری تنظیم نموده است که از نظر قانونی با فرض اثبات حجر،تنظیم آنها به جهت محجور بودن طرف معامله واجد ایراد قانونی و مشخصاً باطل تلقی شدن آن اعمال و اسناد بوده است. اگر شخص محجور در قید حیات باشد می توان به راحتی با طرح دادخواست اعلام حجر و با انجام معاینات و آزمایشات پزشکی و احضار شخصی که ادعای حجر او شده است و طرح سوال از وی و… در مورد محجور بودن و یا اهلیت داشتن او اظهارنظر نمود. در واقع اسناد و مدارک لازم برای اعلام حجر شخصی که در قید حیات است نسبت به رسیدگی به دادخواست اعلام حجر متوفی بیشتر است.
با این شرایط و آیا در حالی که فردی که ادعای حجر او شده است،فوت نموده است؛می توان دادخواست اعلام حجر متوفی را مورد رسیدگی قرار داد؟
در بندهای زیر توضیحاتی در این باره ارائه می گردد:
رای وحدت رویه در مورد چگونگی اثبات حجر متوفی
چگونگی اثبات حجر متوفی در وهله اول منوط بر این است که آیا اساساً استماع دادخواست اعلام حجر متوفی میسر است یا خیر؟ در این باره بین دادگاه ها اختلاف شده است و هیات عمومی دیوان عالی کشور در مقام رفع تعارض طی دادنامه شماره 72 مورخ 4/9/1353 چنین اعلام نظر نموده است:
رأي وحدت رويه 72 ـ 1353/9/4 هيأت عمومي ديوانعالي کشور
راجع به اختلاف نظري که بين دادستان شعبه دوم دادگاه استان دهم بشرح منعکس در پرونده شماره 53/347 بوجود آمده است و باستناد ماده 42 قانون امور حسبي جناب آقاي دادستان کل نظر هيئت عمومي ديوانعالي کشور را خواستار شده اند نظر اکثريت هيئت عمومي که در جلسه مورخ 14/9/53 اتخاذ شده بشرح زير است:
1 ـ وظايفي که قانون در باب اعلام حجر مجنون يا سفيه بعهده دادستان محول کرده است منافي با اينکه اشخاص ذينفع در صورت اقتضاء براي اثبات حجر بدادگاه مراجعه کنند نيست.
2 ـ فوت کسي که درخواست حجر او شده مانع رسيدگي دادگاه نميباشد زيرا آثاري که بر حجر مترتب است با فوت محجور از بين نمي رود و دادگاه علي‌الاصول بايد رسيدگي را بطرفيت وراث ادامه داده و حکم مقتضي صادر نمايد. لذا طرح دادخواست اعلام حجر متوفی فاقد اشکال قانونی است.
دادخواست اعلام حجر متوفی علیه چه کسانی مطرح می گردد؟
در دادنامه بالا به طرح دعوی علیه وراث اشاره شده است و از طرفی کسی که نفعی از صدور حکم حجر می برد می تواند دعوی حجر متوفی را علیه وراث مطرح نماید. همین طور ورثه می توانند علیه کسی که در زمان حیات مورث محجور آنها را با تنظیم قرارداد ،سند و …معمولاً با تقلب و حیله به خود انتقال داده است،دعوی حجر مطرح نمایند. طبیعی است تا قبل از صدور حکم حجر،اصل بر صحت عقود و معاملات مورد دعوی است. از سویی برای باطل تلقی کردن معاملات مورد شکایت،باید معاملات بعد از تاریخ شروع حجر محقق شده باشد.بنابراین تاریخ حجر نقش تعیین کننده ای در حکم و اعتبار اسناد و معاملات انجام گرفته توسط متوفی ایفا می نماید.
مدارک لازم برای تحصیل حکم حجر متوفی چیست؟
معمولاً اسناد و محتویات پرونده پزشکی،شهادت گواهان،استشهادیه کتبی و جلب نظر پزشک متخصص برای بررسی محتویات پرونده پزشکی و گاهی اخذ توضیحات پزشک معالج فردی که ادعای حجر او شده است و فوت گردیده است،مهم ترین دلایل و مدارک لازم برای اثبات حجر فردی است که در زمان رسیدگی به دعوی حجر در قید حیات نیست. پس از تحصیل حکم حجر ،نوبت به اقامه دعاوی ای مانند ابطال سند و معامله به دلیل حجر می رسد که حکم حجر در چنین موردی ،مقدمه لازم این گونه دعاوی است. مگر اینکه در فرض نادری معاملات با شخص صغیری یا فردی که حکم حجر او در زمان حیات صادر شده باشد،منعقد شده باشد که در این حالت نیازی به گرفتن حکم حجر نیست. این مطلب درباره دادخواست اعلام حجر متوفی ،مدارک لازم برای اثبات حجر متوفی و چگونگی اثبات حجر متوفی تدوین گردیده است.
54 دیدگاه. Leave new
سلام
ممنون از مطالب ارزشمند و توضیحات مفیدتان
در پناه خدا موفق باشید
درود بر شما
لطف دارید
ممنون بابت مطالب مفيدتان.
خواهش می کنم.
سلام و درود ممنونم از مطالب خوب شما
بیماریهای هایی که فرد در صورت مبتلا بودن به آنها حائز حجر هست چه بیماریهایی هستند ؟
درود
هر بیماری یا عارضه ای که منتهی به از بین رفتن قدرت تمیز مسائل متعارف و اختلال در مشاعر شخص شود.بیماری هایی مانند آلزایمر
سپاس. بسیار عالی و کمک کننده.
باسلام
مادر زن بنده پنج سال پیش در صحت سالم با پای خودشان به دفترخانه مراجعه و ملکی رو شرط عمره به خانم بنده دادند بعد گذشت بیست روز سکته کردن و در بیمارستان بخش اعصاب و روان بستری شدن متاسفانه بعد از پنج روز بستری شدن فوت نمودن.الان بعد گذشت پنج سال وارث آن مرحوم از خانم بنده شکایت کردن که آن زمان مادر ما فراموشی داشته و قادر به تشخیص خوب و بد نبوده استشهاد محلی جمع کردن مبنی بر فراموشی آن مرحوم آیا تنها با داشتن استشهاد محلی میتونن ابطال سند بکنن؟
ممنون اگه راهنمایی بکنین
درود بر شما
دیر پاسخ میدم چون نمیرسم پیام ها رو به موقع ببینم.
معمولاً دادگاه ها به صرف گواهی گواهان در این باره حکم به حجر صادر نمی کنند. باید مدارک پزشکی ارائه شود که بیانگر محجوریت متوفی در زمان تنظیم سند باشد.
آیا تنها با ارایه گواهی پزشکی مبنی بر آلزایمر فرد فوت شده دادگاه می‌تواند حکم حجر صادر کند؟
سلام
اگر دادگاه اطمینان حاصل نماید که گواهی منطبق بر واقع است، بله-مهم ترین مستند صدور حکم حجر، نظر پزشک است.
با سلام و خسته نباشید
پدر بنده به بیماری ALSمبتلا بودن و پرونده پزشکی هم دارن که چندین مرتبه در بیمارستان بستری شدن.و اینکه یکی از آشنایان به بهانه بردن ایشان پیش پزشک پدرم را به دفترخانه برده و نسبت به گواهی تمکن مالی جهت فرستادن پسرشان به کانادا از پدرم وکالت گرفته و سپس پس از مدتی سند قطعی بنام پسرشان زدن و در حال حاضر از طرف پسرشان که به کانادا جهت تحصیل رفتن وکالتنامه گرفته و اظهار نامه فرستاده که تخلیه کنید.میخواستم ببینم چکار میتونم انجام بدم.
سلام
اگر مدارک پزشکی موید این هست که ایشون در موقع تنظیم اسناد ، قدرت تشخیص ماهیت و مفهوم اقدام انجام شده را نداشته اند، باید دعوی حجر متوفی مطرح کرد ضمن درخواست اعلام تاریخ شروع محجوریت
باسلام.
فردی فوت کرده و درواقعیت محجور نبوده. برای ایشان از پزشک متخصص گواهی حجر گرفته شده. مدارک زیادی(رضایت به دزد در دفتر اسناد رسمی که در آن ذکر شده فرد سلامت روحی و جسمی دارد، تراکنش‌های بانکی، تفهیم اتهام دوماه قبل از فوت بابت پرونده ای و…) وجود دارد که نشان میدهد گواهی پزشک مبنی بر محجور بودن فرد کذب است.
آیا امیدی به صادر نشدن حکم حجر وجود دارد؟
سلام بر شما
مساله شما در حد مشاوره هست ولی به طور خلاصه صرف گواهی پزشک مبنی بر محجوریت در حالی که دلایل دیگر خلاف چنین گواهی را اثبات می نماید،دلالتی بر محجوریت ندارد.نظر کارشناس و پزشک متخصص دارای ارزش اماره است بنابراین اگر برای قاضی مورد اطمینان نباشد،توجهی به آن گواهی یا نظریه نمی نماید.البته تشخیص مورد با قاضی پرونده است.
خیلی ممنون از پاسخ شما.
متاسفانه دادگاه شهرستان و استان به حجر رای داده اند و الان پرونده به دیوان رفته تا ببینیم در دیوان چه میشود.
یه موضوع دیگر هم این که بخاطر انتقال سندی که پدرم به نام من انجام داده، توافقی بین من و دیگر وراث انجام شده که در آن ذکر شده دیگر وراث حقی به ملکی که سند آن
به نام من منتقل شده ندارند و درعوض من هم از بقیه چیزها گذشته ام و وکالت داده ام.
در این توافق نامه امضا و اثرانگشت و کدملی همه وجود دارد منتها این توافق توسط خودمان انجام شده و به دلیل اعتماد اشتباه من، به محضر نرفتیم. اگر دیوان هم رای به حجر دهد، من میتوانم کاری کنم؟
وایییی چه قاضی بوده .امکان نداره بدون مدارک پزشک قانونی وکافی دادستانی رای به اونا داده باشه.حتما ی چیزی ازگفته های شما ازقلم افتاده.بنطرمن بریدودوباره تجدیدنظر خواهی کنید وشعبه اتونو عوض کنید.ودادخواست تحقیق ومطالعه مجدد پرونده اتونو بدین.به یک قاضی دیگه دریک دادگاه دیگه.حتی دادگاه یک شهربزرگتروامنتر.
سلام .. ممنون بابت راهنمایی های جنابعالی
بنده یک پرونده حجر در پیش دارم پدرم ۱ماه کمتر قبل از فوت ملکی را به فردی به نام امیر ..ک .. فروخته با ۱سوم قیمت واقعی و این آقا با همکاری فردی که از همشهریان بوده از وضع و حال پدر که هم شهرستانی بوده و هم بی سواد و هم بیمار سواستفاده و این معامله رو برای آفا امیر …ک به انجام می‌رساند در حالی که این ملک که حدود ۶۵۰ متر پشت مسجد … بوده است .. و اینکه ۱۰ سال قبل طی وکالتی که پدر بنده به مادرم داده بود مادر بنده ۱۶۵ متر را در محضر به نام بنده انتقال دادند اما به دلایل اعتماد پدر و فرزندی اقدام به جدا کردن این متراژ نکردند و سند نزدند . و اینکه پدر بنده ۱۱ ماه قبل از فوت در بیمارستان ۱ماه بستری بودند دچار اختلال حوادث. سطح هوشیاری پایین .. قند شدید . سکته . عفونت خونی و.. سرطان پروستات .. بستری و بعد از این مدت به منزل برای طی کردن بیماری انتقال پیدا کردند . مدارک پزشکی بیمارستان شهرستان گرگان را بعد از ارجاع دادگاه به پزشکی قانونی به دکتر اعلام و دکتر گفتند که آیا مدارکی از دکتر اعصاب و روان دارید یا خیر .بنده عرض کردم من ۲۰۰ برگ مدارک دادم نمی‌شود برای بیماری قند و عفونت خونی و پروستات به اعصاب و روان مراجعه کرد . بنده مدرک جدیدی دال بر تایید دلیل مرک پدرم از پزشک قانونی دارم که بیماری عفونت شدید خونی ۲ تا ۶ ماه سکته مغزی یک تا دوسال . قند ..۱۵ سال . تایید کردند .. و اینکه استشهاد محلی و تایید مردم و اعضای شورای اسلامی روستا را هم دارم . .. از طرفی بنده یک شکایت دیگر هم برای گرفتن ۱۶۵ متر تنظیم کردم . که امیدارم پرونده حجر را با کمک خدا و راهنمایی شما بگیرم .. اعضای خانواده ما از اقشار ضعیف جامعه هستند و تنها ارث پدرم همین ۶۵۰ متر زمین بودا که این راهم با ترفند از دست پدرم در آوردند.. ممنون میشم راهنمایی کنید .. خداوند به شما خیر دهد و سلامتی
سلام بر شما
این موارد، مشاوره محسوب میشه و مستلزم پرداخت هزینه هست میبخشید که فرصت پاسخ دهی رایگان نیست.
سلام و عرض خسته نباشید،مادر من به علت متاستاز مغزی اواخر عمر در خانه بنده بود که تقریبا ۴ ماه میشد و قبل از آن هم حدود ۴۰ روز در خانه خود به تنهایی از ایشان نگهداری میکردم،در این مدتی که در خانه بنده بوده یکبار تشنج و بعد یک روز از بیمارستان مرخص شد در حالی که دست و پایشان به راحتی حرکت میکرد ولی دیگر قادر به راه رفتن نبودن،با توجه به اینکه روابط خوبی با دو دامادش نداشت به بنده در دفترخانه رسمی وکالت موردی برای انتقال سند یا صلح و… دادند،که حتی محضردار بخاطر بیماری علاوه بر دو شاهد که خواستند،شخصا از ایشان سوال کرد برای چه چیزی داری وکالت میدهی،ک مادرم جلوی شاهدان عینی و خود محضردار اظهار کردند خانه فلان جا را می‌خواهم بدهم به پسرم،که من با توجه به شرایط مادرم یکروزه رفتم ثبت اسناد شهری که ملک در آن واقع بود و دیدم سیر اداری انتقال سند منگوله دار طولانیه برگشتم منزل که کارهای درمان مادر به تعویق نیفتد و تنها کاری که انجام دادم آن خانه را با توجه به وکالتی که داشتم صلح کردم با شخص ثالث،تا زمان انجام شدن سند تک‌برگ و بعد انتقال اگر طول کشید،صلحنامه در این بین باشد که بشود طرح دعوی کرد،و متاسفانه بعد ۴۰ روز از وکالت و سی و اندی روز از صلحنامه مادر به رحمت خدا رفتند،این در حالیست که تقریبا بعد ده روز از وکالت اینبار بخاطر فشار خون پایین و پلاکت پایین خون اورژانسی و در بیمارستان بستری و بعد آی سی یو و بعد هم به رحمت خدا رفتن،با توجه به اینکه در این دوران ملاقات کننده زیادی به خانه من اعم از فامیل و آشنا میومدند و مادرم تا آخرین لحظه در خانه بود از قدرت تکلم بالایی برخوردار بودن و تمام اطرافیان را علاوه بر شناخت دقیقا مث زمان سلامتی اش با آنها رفتار میکردند،ولی متاسفانه با علم اینکه دو خواهرم کاملا واقف بر این بودند که مادر از نظر حرکتی فقط مشکل داشت و نه ذهنی، بعد اینکه از آنان طرح دعوی سر ملک مورد نظر شد،به کذب ادعای حجر مادر در تصمیم‌گیری امور مالی و متاسفانه دو تا از خاله های بنده و یک دخترخاله را از آنهمه فامیلی که داشتم این سه نفر را همراه کردن که آنها شاهد باشن که مادر از نظر ذهنی دچار مشکل شده است،چون خاله و دخترخاله ام زمینی در جوار ملک مادرم دارد و عملا منافعی برای آن هست که حقم را نادیده بگیرند و علت همراهی آنان فقط اینست،فقط خواستم بدانم با توجه به شواهدی که در محضر حاضر شده اند و خود محضردار که سوال کرده،آیا میتوانم دروغ آنها را برملا کنم،چون بیم آن را دارم با توجه به اینکه یکی از دامادهای من پزشک متخصص است بخواهد با نفوذ در دکتر معالج مادرم و در بحث کمیسیون پزشکی فشار ایجاد کرده و از آنطرف این سه شاهد خانم که به گونه ای ذینفع هستن که اثبات حجر مادرم راگرفته در کنار هم باعث شود شواهد محضر و سوال محضردار از مادرم زیر سوال رود و پرونده از مسیر اصلی خودش به انحراف کشیده شود،ممنون میشوم که جواب سوالم را بدهید و اگر راهکار و پیشگیری هست را بتوانم انجام دهم،چون ارتباطات و نفوذ آنها از من بیشتر است و عملا تمام تکیه گاه من همان شاهدان روز محضر و پرسش محضردار است،تشکر فراوان از جنابعالی
سلام
بیشتر به مستندات پزشکی توجه می شود اگر سردفتر و شهود تنظیم سند به نفع شما شهادت دهند، احتمال نتیجه گرفتن مدعیان حجر، کم که هست، کمتر خواهد شد.
راستی. این مورد هم یادم رفت که حتی مادرم هم در دادگاه حاضر شدند و محجور بودن پدرم را رد کردند. اما قاضی توجه ای به اظهار نظر مادرمان هم نکرد
سلام آیا صرف شهادت شهود برای اثبات محجوریت کفایت میکند ؟؟
سلام
معمولاً دادگاه ها به صرف شهادت شهود در این باره رای نمی دهند.
با سلام.ایا میتوانم گواهی حجر برای برادر بزرگم که فوت کرده و فاقد هیچگونه فرزندی بودند و همسر ایشان هم علیرغم اینکه وابستگی عاطفی که به هم داشتند فوت کرده بودن با این اوصاف و تنهایی و کهولت سن که ۸۷ساله بودند.بعد فوت همسر و تنهایی افسرده شده بودند از طرفی بیماری‌ها جسمانی و عضلانی و استخوانی عملا تحرک را از ایشان گرفته بودند.تا چند ماه پایانی عمر که وضعیتشان خیلی وخیم شد به حدی که در منزل خودش بستری و بصورت نوبتی و توافقی از ایشان مراقبت و نگهداری میکردیم به نحوی که آز انجام حوایج شخصی خود هم عاجز شده بودند.و قوه تشخیص از دست داده بودن و همچنین اختلال حواس..حرکات و رفتارشان کاملا مشهود بود که بیمار عصبی هستند .از دو برادر دیگرم خواستم در خصوص گواهی حجر ایشان اقدام کنیم که با واکنش تند آنها مواجه شدم و منو محکوم به … کردند و از طرفی آبروی خانوادگی را بهانه کردند متاسفانه شرایط برادرم هم به نحوی بود که حمل و نقل او به پزشکی قانونی امکان پذیر نبود…بعد فوت برادرم یکی از برادر زاده هایم با ارائه یک مبایعه نامه ادعا میکنند ۴۰ روز قبل از فوت برادرم منزل مسکونی ایشان را خریداری کردند .البته مبلغی که در مبایعه نامه قید شده یک چهارم ارزش واقعی ملک می‌باشد ولی باز همون مبلغ هم ندارن…استشهاد یه گرفتم و شهود هم دارم چگونه میتونم گواهی حجر بگیرم
درود
از جهت ذی نفع و ذی سمت بودن شما مشکلی نیست ولی از جهت اثبات مورد، حتماً باید با دلیل، ادعا رو ثابت کنید اگر هیچ سابقه پزشکی نداشته باشند چاره ای نیست جز استناد به شهادت شهود،هر چند تمایل قضات به استناد نمودن به مدارک پزشکی هست و به جهت افزایش موارد گواهی و شهادت های غیر واقع، به آسانی بر اساس صرف شهادت شهود، رای نمی دهند.
با سلام
مادرم دوسال پیش از فوت دچار الزایمر شدید بود و در این مدت فقط یکبار نزد پزشک متخصص رفته اما فامیل و اشنایان و راننده تاکسی بار ها شاهد فراموشی مادرم بودن سوال من از شما این است ایا چگونه میتوان ثابت کرد مادرم. محجور بوده است اگر مدرک پزشکی کافی نباشد با شهادت چگونه شاهدی (غریبه و یا اشنایان. و فامیل )میتوان محجور مادرم را در دادگاه اثبات کرد .
با تشکر
سلام
بدون مدرک پزشکی و در حالی که ایشون مرحوم شدن، اثبات ادعا بسیار مشکل هست ولیکن اگر شهود به جزییاتی که بیانگر مختل المشاعر بودن هست، تصریح کنند، جای امیدواری هست برای گرفتن حکم حجر، مخصوصاً اگر در پرونده پزشکی یا گواهی احتمالی پزشک یا حداقل از داروهای تجویزی هم بشه بیماری مورد ادعا را اثبات کرد.
با سلام نظریه بسیار مختصر و مفید بود و به قولی . ام .پی .تری ممنون از جناب آقای فریدنی عزیز موفق باشید.
درود بر شما
سپاسگزارم.
توضیحات مفیدوواضح بود ممنون
خواهش می کنم.
سلام خسته نباشید من یه زمین که سند مشاع داشت و بصورت قولنامه و وکالت از شخصی خریدم ک این زمین قبل از من بین افراد یک خانواده از پدر به همسر و از مادر به فرزند بزرگه و از فرزند بزرگ به فرزند کوچیک بصورت وکالتی انتقال داده بودن و من از فرزند کوچیک خریدم و حالا پدرشون که سند بنامش بود یک ساله فوت کردن و تدادی از ورثه بخاطر درگیریهایی که با هم دارن میخوان برن با استناد به مدارک پزشکی و استشهادیه محلی شکایت کنن که پدرشون قبل از انجام معاملات محجور بوده و معاملرو باطل کنن و من هم دو سال بعد انجام معامله این موضوع رو ازشون شنیدم که پدرشون آلزایمر داشته و در زمان معامله به من نگفتن که پدرمون آلزایمر داره حالا من باید چیکاری انجام بدم لطفا راهنماییم کنین با تشکر
سلام
پاسخ سوال، مفصل هست و در قالب مشاوره رایگان از پاسخ دهی معذورم به جهت مشغله
سلام. یکی از برادرانم پدرمان را به اسم بردن به دکتر از خانه خارج و چند ساعت بعد با پلاستیکی دارو بدون نسخه به خانه آورد. ما کمترین شکی نکردیم چون سرسوزنی ظن نمی بردیم که بخواهد چنین جنایتی در حق پدرش بکند. متاسفانه داروها را به مدت چند ماه به پدرمان داریم و با شروع نشانه های حواسپرتی هیچ ربطی بین این دو اتفاق ندیدیم. بعد ها که کار از کار گذشت فهمیدیم در همان تاریخ برادرم پدرم را برای اثبات محجوریت به پزشک قانونی برده و بدون اطلاع ما درخواست قیمومیت داده است. همان موقع حجر پدرم رد شد اما برادرم اعتراض کرده بود و در رسیدگی دوم که باز هم تنهایی پدرمان را برده بود، حکم حجر صادر شد. صرف نظر از تمام سواستفاده ها و مشکلاتی که برادرم برای همه ما پیش آورد، سوالم این است که آیا راهی برای ارائه این دادخواست هست که پدرم در زمان کمیسیون پزشکی تحت تاثیر داروهایی بوده که برادرم بخصوص در همان قبل شروع جلسه به خوردش داده بود؟ چنین دادخواستی تا چه حد قابل طرح و پی گیری بوده و چگونه قابل اثبات است؟ ضمنا تاریخ صدور حکم سال 96 بوده. ممنون از توجه جنابعالی
درود
مگر اینکه بتوانید در قالب اعاده دادرسی و اثبات اینکه اختلال مشاعر و سایر مشکلات رفتاری ناشی از مصرف داروهای مورد نظر بوده به جایی برسید که اثبات مورد بسیار مشکل هست با این حال شاید با شهادت شهود و نظر پزشک متخصص مبنی مصرف چنین داروهایی در آن دوره زمانی بوده ، دعوی اثبات حیله و تقلب برسه و بعد حکم صادره در این باره به نفعتون، به عنوان مدرک اعاده دادرسی استفاده بشه
سلام
پدرم قبل از فوتش دارای سابقه بیماری روانی که منجر به بستری شدنش به مدت یک ماه در بیمارستان روانی و از کار افتادگی اش در تامین اجتماعی شد ،در زمان یک سال بعد از آن دو ملک توسط پسر بزرگ و کوچک به خودشان منتقل شد .یعنی از پدر به پسران…حالیه من میتوانم با این مدارک محجوریت پدرم را به دادگاه اثبات کنم و معامله صورت گرفته را ابطال نمایم؟
درود
در چنین شرایطی، مدارک پزشکی،مهم ترین دلیل اثبات حجر می باشند درصد موفقیت در این دعوی به مفاد این مدارک بستگی دارد و ادله تکمیلی دیگر مانند استماع شهادت شهود.
سلام. پدرم یک سال و نیم پیش فوت شدند،و حدود یک سال و نیم قبل از فوتشان، دچار آلزایمر و زوال عقل شدند که رفته رفته بیشتر شد،به تازگی متوجه شدم مادرم با وکالتی که از ایشان گرفته منزلی رابه نام خود کرده، چگونه میتونام درخواست حجر پدرم را ثابت کنم؟ حتما می بایست مدارک پزشکی و وکالتنامه و تاریخش رو به دست بیاورم و بعد شکایت کنم، یا اینکه با طرح شکایت من دادگاه خودش به این اسناد وکالتنامه و مدارک پزشکی پدرم دست می باید؟
سلام
روحشون قرین رحمت حق.
ارائه دلیل برای اثبات ادعا با شماست دادگاه نمی تواند و نباید تحصیل دلیل نماید، اقدام مغایر، خروج از بی طرفی است و تخلف قضایی.
همه مدارک را جمع آوری و با هماهنگی وکیل، طرح دعوی نمایید، اثبات حجر متوفی، دعوی مشکلی است.
سلام خسته نباشید
پدرم قبل فوتش روح روانش دستش خودش نبود و مواد مصرف میکرد و برگه های زیادی تو بیمارستان شفا هست سوالم اینه که با برگه های بیمارستان شفا وشوک هایی که به مغزش زدن میشه براش درخواست محجور بودن داد چون خیلی سال ها میشه که ازش سو استفاده میکردن و باقیمت های نچندان مغازه های تجاری از دستش درآوردن و اینکه مرحوم پدر من میگف کارت قرمز دارم وبخاطر همین باعث شد که من سربازی نرم آیا این دلیل سربازی نرفتن هم مدرک خوبی برای محجور بودت هست؟
سلام- هر دلیلی که بیانگر این باشه که اون مرحوم مشاعرش رو از دست داده و قدرت تشخیص و تمیز نداشته موثر هست مخصوصاً مدارک پزشکی
با سلام. بنده باغی در سال ۹۹ به مبلغ ۸۰۰ میلیون تومان خریداری کردم. شخصی که باغ از ایشان خریداری شده در فروردین امسال فوت شده اند. حال وراث مدعی شده اند که پدرشان دچار محجوریت بوده اند. در تاریخ ۲۵/۹/۱۴۰۰ به پزشکی قانونی مراجعه نموده و نامه ای گرفته اند که در نامه عنوان شده به نظر می رسد نامبرده از سال ۹۸ مسئول اعمال خود نبوده. در حالی که در زمان فروش باغ پسر بزرگ ایشان نیز به عنوان شاهد حضور داشته و حتی حال پدر ایشان بسیار مساعد بود. ضمنا در زمان خرید باغ بنده متوجه شدم که باغ را گران خریده ام و در ابتدا ی خرید نظر به فسخ و حتی راضی به دادن حق فسخ شده ولی بعدا پشیمان شدم. حال بعد از ۲ سال با صرف هزینه دو میلیارد در باغ و گذشت زمان قیمت باغ ۵ برابر شده و وراث مدعی بطلان معامله شده اند و میگویند فقط ۸۰۰ میلیون را داده و معامله باطل میشود. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید
پاسخ
سلام
اگر حکم حجری بگیرند که تاریخ اون، مقدم بر تاریخ مبایعه نامه شماست، قرارداد باطل میشه و الا کاری از پیش نمی برند.در خصوص دفاع در دعوی حجر مطروحه احتمالی از سوی ورثه، توضیح مفصل هست که فرصت مشاوره رایگان نداریم.
ما نامه بستری پدرمون رو داشتیم و کارت جانبازیش که اعصاب و روان بود ولی حجر برای دفعه اول رد شد و گفتند که فقط مشکل اعصاب داشته و حجر نداشته..الان اعتراض کردیم ولی مدرک جدیدی نداریم…فقط شاهد داریم که پزشک قانونی برای اعتراض رفتیم گفتند که اینجا شاهد لازم نیس ما فقط مدرک پزشکی میخایم…الان چکار کنیم؟
اثبات حجر بدون مدرک پزشکی، خیلی مشکل هست.در دادگاه به شهادت شهود استناد نمایید.
سلام پدر بزرگم چهار سال قبل فوت سکته مغزی کرده بود محجور بود .عموم هرچی بود تو این چهار سال زد به اسم خودش .حالا بعد ۱۰ سال می خواهیم شکایت کنیم .مدارک داریم .با مدارک پزشکی .اگه ثابت کنیم که محجور بوده میتونیم ملک و زمین ها رو بگیریم .هزینه وکیل چقدر میشه بخواهیم وکیل بگیریم
سلام
بله در صورت صدور حکم حجر و اعلام شروع محجوریت به تاریخی قبل از تاریخ انتقالات انجام شده،قراردادها و اسناد، باطل و مورد معامله مسترد می شود.تا قبل از رویت مدارک و اطلاع از اموال یا املاک مورد دعوی، اعلام هزینه میسر نیست.
سلام,پدرم قبل فوت خونه رو بنام مادرم صلح کرد با دو نفر شاهد و هنگام صلح متصدی دفتر خانه سه بار از پدرم پرسید که آیا راضی هستید و پدرمم تایید کرد راضی هستم و دو نفر شاهدم بودن،پدرم ۱۰ روز بعد فوت شد آیا الان وراث میتونن گواهی حجر بگیرن در صورتی که پدرم تا لحظه فوت همه چیو تشخیص میداد حتی اسکناس ها رو میگفت چند تومنیه،ممنون از پاسخگویی تون
درود
دیر پاسخ میدم چون نرسیدم پیام ها رو ببینم.
با شرایطی که فرمودید، خیر
چون محجوریت خلاف اصل هست و نیازمند اثباته
سلام خسته نباشید
چند ماه پیش پدرم قصد فروش منزل مسکونی خود کرد وهمراه مادرم به بنگاه رفتند وبه دامادشان زنگ زدند به عنوان شاهد امصا کند و معامله انجام شد ولی بعد دو ماه بعد از معامله یکی از برادرهام شاکی شده که مادرم به همراه داماد بزرگ تبانی کرده و سر پدرمان را کلاه گذاشتند و خونه پدر رو فروختن ویه پولی به عنوان صد میلیون بالا کشیدن و ادعای فروش مال عیر نموده بود به هر حال شکایت کردن و دادگاه حکم بر علیه اوّ(برادرمان )داد و معامله رو صحیح دانست ودر مرحله تجدید نطر هم قرار تایید شد
الان دوباره رفته حکم حجر پدرمان را گرفته که به تشخیص پزشک خیلی فراموشی صعیفی داره و پزشک تاریخ حجر رو پنج ماه بعد معامله زده الان میخواد استشهاد جمع کنه که همسایه ها شاهدن در زمان معامله هم فراموشی داشته و همسایه ها هم میخوان شهادت بدن ایا با این استشهاد میتونه چیزی رو ثابت کنه وحکم قطعی قبلی رو برای اعاده ببرد ولی همه بچها به عیر از اونی که شکایت کرده همه قبول دارن که و شهادت میدن که پدرمان اون موقع نرمال بود.البته اینو هم بگم گاهی وقتهابعصی چیزها رو فراموش میکنه واون هم به خاطر سنش طبیعی چون۶۹سالش هست
سلام
کار حقوقی که به صورت قطعی، قابل پیش بینی نیست ولی چون عمده دلیل در این دعاوی نظریه کارشناسی هست و تاریخ حجر رو قبلا بر اساس نظر پزشک، معین کردن، بعیده که خواهان دعوی به جایی برسه.
با سلام
پدر من در زمان‌حیات خود وکالت نامه به برادر بزرگم داده برادرم یک روز قبل فوت پدر مغازه ای به نام خودش زده در زمانی که ماک و به نام خود زده پدر محجور شده بود ایت میشود اقدام کرد برای باطل شدن سند.
درود
دیر پاسخ میدم چون نرسیدم پیام ها رو ببینم.
بله، به شرط اثبات حجر مرحوم پدرتان یعنی حکم محجوریتی صادر گردد که به استناد آن در زمان انتقال، ایشان محجور بوده اند.