ورود ثالث در دیوان عدالت اداری به عنوان یکی از دعاوی طاری، مستند به ماده 55 قانون دیوان عدالت اداری مطرح می گردد.
ضمن ارائه متن ماده بالا و تبصره الحاقی آن به موضوعات مهلت طرح دادخواست ورود ثالث و رای وحدت رویه در مورد دعاوی ورود و اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری پرداخته و در پایان نمونه دادخواست ورود ثالث در دیوان عدالت اداری را به مطلب حاضر اضافه می نماییم.
ماده 55 قانون دیوان عدالت اداری
ماده مذکور و تبصره الحاقی مورخ 1402.2.10 مستند امکان طرح دادخواست ورود ثالث در پرونده های دیوان عدالت اداری می باشند.
عین متن ماده و تبصره ذیلاً درج می گردد:
ماده ۵۵ – هرگاه شخص ثالثی در موضوع پرونده مطروحه در شعبه دیوان، برای خود حقی قائل باشد یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذینفع بداند، می تواند با تقدیم دادخواست، وارد دعوی شود. در صورتی که دادخواست مذکور قبل از صدور رأی واصل شود، شعبه پس از ارسال دادخواست، برای طرفین دعوی و وصول پاسخ آنان با ملاحظه پاسخ هر سه طرف، مبادرت به صدور رأی می نماید.
تبصره(الحاقی 1402.2.10)- چنانچه پس از صدور رأی در مرحله بدوی دادخواست ورود ثالث واصل گردد در صورتی که رأی صادره مورد تجدیدنظرخواهی قرار گیرد، دادخواست مذکور به همراه پرونده اصلی به شعبه تجدیدنظر ارسال و در غیر اینصورت قرار رد دادخواست صادر میشود.
از توجه به متن ماده بالا چنین استنتاج می گردد که طرح کننده دادخواست ورود ثالث که به او وارد ثالث می گویند یا برای خود مستقلاً حقی قائل است یا در نتیجه صدور رای به نفع یک طرف پرونده، برای او هم تبعاً نفعی ایجاد می گردد.
به هر حال بایستی برای وارد ثالث نفعی در طرح دادخواست متصور باشد.
مثلاً در دعوی ابطال پروانه ساختمان که همسایه علیه شهرداری مطرح می نماید، صاحب پروانه به این نیت و هدف که حکم ابطال پروانه صادر نشود، با طرح دادخواست ورود ثالث وارد معرکه و دعوی می شود.
یا اینکه شریک ملک در پرونده کمیسیون ماده صد، خواه اعتراض به رای کمیسیون صد توسط دیگر شریک یا شرکا و یا شهرداری مطرح شده باشد، وارد دعوی می گردد.
در ورود ثالث باید همه طرف های پرونده به عنوان طرف شکایت درج گردند حتی اگر شخص حقیقی باشند در صورتی که اصولاً در دیوان عدالت اداری، طرح دعوی علیه اشخاص حقیقی و اشخاص حقوقی حقوق خصوصی امکان پذیر نیست.
مهلت طرح دادخواست ورود ثالث
با توجه به متن ماده 55، هم قبل از صدور رای شعبه بدوی و هم بعد از صدور رای بدوی قابل طرح است.
بنابراین مهلت زمانی ای به این منوال که فرضاً ظرف ده یا بیست روز از تاریخ ثبت دادخواست اصلی، مهلتی برای طرح دادخواست ورود ثالث معین شده باشد، مورد حکم قانونگذار قرار نگرفته است.
البته باید توجه داشت که در مورد اعتراض به آرای هیات های و کمیسیون های اداری و دولتی ( مراجع شبه قضایی) یا به تعبیر تبصره دو الحاقی مورخ 1402.2.10 به ماده سه قانون دیوان عدالت اداری؛ «مراجع اختصاصی اداری» طرح دادخواست ورود ثالث بعد از صدور رای از دیوان عدالت اداری منتفی است.
زیرا به تصریح تبصره اخیر، رسیدگی به شکایات از آرای این کمیسیون ها مثل کمیسیون ماده صد و هیات های رسیدگی کننده به تخلفات اداری و مانند آن، یک مرحله ای است و رای دیوان در این باره قطعی است.
در این خصوص راهکار دیگر، طرح دادخواست اعتراض ثالث به رای دیوان است که با رعایت ماده 57 اصلاحی قانون دیوان عدالت اداری مطرح می گردد.
رای وحدت رویه در خصوص ورود ثالث
در مورد دادخواست های ورود و اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری، رای وحدت رویه مهمی صادر شده که ذیلاً درج می گردد:
الف: تعارض در آراء محرز است.
ب: به موجب ماده 17 قانون تشكيلات و آيين دادرسي ديوان عدالت اداري مصوب سال 1392 شعب ديوان به شكايتي رسيدگي ميكنند كه شخص ذينفع يا وكيل يا قائم مقام يا نماينده قانوني وي، رسيدگي به شكايت را برابر قانون درخواست كرده باشند. در ماده 55 قانون ياد شده مقرر شده هرگاه شخص ثالثي در موضوع پرونده مطروحه در شعبه ديوان براي خود حقي قائل باشد يا خود را در محق شدن يكي از طرفين ذينفع بداند ميتواند با تقديم دادخواست وارد دعوا شود و در ماده 57 از همان قانون مقرر شده آراء شعب ديوان كه بدون دخالت فرد ثالث ذينفع در مرحله دادرسي صادر شده در صورتي كه به حقوق شخص ثالث، خلل وارد نموده باشد ظرف دو ماه از تاريخ اطلاع از حكم قابل اعتراض است.
بنا بر مراتب شخص ذينفع در موضوعي كه در شعب ديوان عدالت اداري سبق رسيدگي دارد حسب مورد در قالب وارد ثالث و يا معترض ثالث ميتواند شكايت خود را طرح كند تا به موجب ماده 17 قانون پيش گفته شكايت وي برابر قانون قابليت استماع داشته باشد.
از اين رو آراء صادر شده به شرح مندرج در گردش كار كه شكايت شخص ذينفع در موضوعي كه سبق رسيدگي دارد را به جهت اينكه حسب مورد در قالب وارد ثالث و معترض ثالث تقديم نشده قابل استماع ندانسته و قرار عدم استماع صادر كرده است، صحيح و موافق قانون است.
اين رأي به استناد بند 2 ماده 12 و ماده 89 قانون تشكيلات و آيين دادرسي ديوان عدالت اداري مصوب سال 1392 براي شعب ديوان عدالت اداري و ساير مراجع اداري مربوط در موارد مشابه لازمالاتباع است.
نمونه دادخواست ورود ثالث در دیوان عدالت اداری
دادخواست زیر به وکالت از دارنده پروانه ساختمانی که همسایه او، دعوی ابطال پروانه را به طرفیت شهرداری مطرح نموده است، ثبت گردیده است تا حکمی مبنی بر ابطال پروانه موکل صادر نگردد.
شاکی:
1—-2—3—-4—–5——-
طرف شکایت:
1-شهرداری ارومیه 2——
خواسته :
1-ورود ثالث در پرونده کلاسه – شعبه 6 بدوی دیوان عدالت اداری و درخواست صدور حکم به رد دعوی
2-درخواست لغو دستور موقت به جهت صدور پروانه طبق موازین قانونی و معطل شدن سرمایه گذاری موکلین
دلایل: استناد به پرونده – شعبه 33 بدوی دیوان عدالت اداری، وکالتنامه الکترونیک شماره -مورخ 1402.10.28 ، وکالتنامه رسمی شماره 185173 مورخ 1402.10.4، گواهی حصر وراثت شماره 700822 مورخ 1399.5.22، سند تکبرگ مالکیت شماره 91849 مورخ 1398.6.30، پروانه ساختمانی شماره 1336 مورخ 1392.12.25، دادنامه مورخ 1396.4.21 صادره در پرونده – شعبه 33 بدوی دیوان عدالت اداری، دادنامه شماره 1402313900025532333 مورخ 1402.10.3 شعبه 6 بدوی دیوان عدالت اداری
ریاست محترم دیوان عدالت اداری
با اهداء سلام. احتراماً اینجانب «مسعود فریدنی» به وکالت از شاکیان با تقدیم وکالتنامه الکترونیک و وکالتنامه رسمی شماره 185173 مورخ 1402.10.4 ( پیوست های شماره یک تا هشت) به عرض می رساند موکلین به موجب گواهی حصر وراثت شماره 700822 مورخ 1399.5.22 (پیوست شماره نُه) ورثه حین الفوت مرحوم «-» می باشند و نامبرده اخیر نیز طبق سند تکبرگ مالکیت شماره 91849 مورخ 1398.6.30 ( پیوست شماره 10) مالک رسمی ملک موضوع پروانه ساختمانی شماره 1336 مورخ 1392.12.25 می باشند.( پیوست های شماره 11 و 12 ).
پروانه ساختمانی مذکور مجوز احداث پنج طبقه روی پیلوت را صادر نموده است و با رعایت کلیه ضوابط و احتیاطات شهرسازی و مقررات طرح تفصیلی صادر شده است.
با این حال در سال 1394 شکایتی به خواسته ابطال پروانه مذکور توسط یکی از همسایگان به نام آقای «-» مطرح شده است که در نهایت شعبه 33 دیوان عدالت اداری طی دادنامه مورخ 1396.4.21 صادره در پرونده – ( پیوست شماره 13) حکم به رد شکایت صادر نموده است.(مطالبه و ملاحظه این پرونده را تقاضا دارم)
متاسفانه اخیراً یکی دیگر از همسایگان نیز همین دعوی را مطرح نموده اند و با وجود آنکه شکایت سابق موجب انصراف سرمایه گذار و سازنده قبلی از ادامه عملیات ساختمانی شده است، شکایت جدید مطروحه از ناحیه خوانده ردیف دوم نیز که فعلاً منجر به صدور دستور توقف عملیات ساختمانی تحت دادنامه شماره – مورخ 1402.10.3 شعبه 6 بدوی دیوان عدالت اداری ( پیوست شماره 14) شده است ؛ مجدداً ساخت و ساز مختل گردیده است.
عنایت فرمایید که شکایات مطروحه موجب توقف های طولانی ساخت و ساز و ایجاد اختلاف بین مورث موکلین به عنوان مالک و سازنده اولیه شده که متاسفانه منجر به سکته قلبی و فوت آن مرحوم شده است.
هر چند از جزییات دادخواست مطروحه توسط خوانده ردیف دوم بی اطلاعیم و پس از مطالعه دادخواست مذکور، لایحه تکمیلی تقدیم خواهد شد ولی خلاصتاً پروانه صادره با رعایت طرح تفصیلی و ضوابط شهرسازی صادر شده است. تغییرات احتمالی در طرح تفصیلی از حیث تراکم، سطح اشغال و دیگر موارد، نافی حقوق مکتسبه صاحبان پروانه در حاکمیت طرح تفصیلی سابق نخواهد بود، از این رو صدور حکم وفق ردیف خواسته را تقاضا دارم.
با تشکر و احترام
مسعود فریدنی
بیشتر بدانید: دادخواست اعاده دادرسی در دیوان عدالت اداری
با امید به این که مورد استفاده همکاران گرامی و بازدید کنندگان ارجمند قرار گرفته باشد، متذکر می گردد این نوشته توسط مسعود فریدنی ( وکیل پایه یک دادگستری ) با عنوان ورود ثالث در دیوان عدالت اداری در تاریخ هشتم آذر ماه 1403 تدوین گردیده است.